کد مطلب:313694 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:191

سفره ی ام البنین
حجةالاسلام والمسلمین آقای صادقی واعظ، كه یكی از ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت علیه السلام در حوزه ی علمیه ی قم می باشند، نقل كردند:

8. یكی از سال ها در تهران منبر می رفتم. روز تاسوعا بود. سوار تاكسی شدم كه به طرف مسجد آیت الله زاده مرحوم حاج سید احمد بروجردی «قدس سره» بروم. مسیر حركت از میدان شهدا به طرف صد دستگاه بود. در مسیر به ترافیك برخوردیم كه از رفت و آمد هیئتها ایجاد شده بود. راننده گفت: چه خبر است؟! گفتم: مگر شما مسلمان نیستید؟ روز تاسوعا و روز عزاداری برای اهل بیت علیهم السلام است. گفت: من مسیحی هستم. گفتم: روز حضرت ابوالفضل علیه السلام است. گفت: من حضرت ابوالفضل علیه السلام را خوب می شناسم. سپس افزود:

من بچه دار نمی شدم. بعد از مدتی هم كه بچه دار شدم، دو پایش فلج شد. هر چه ثروت داشتم خرج كردم، منزل و ماشینم را فروختم، ولی نتیجه گرفته نشد. یكی از شب ها آمدم منزل، دیدم زنم گریه می كند. گفتم: چه خبر است؟ گفت: اینجا كه مستأجر هستیم، صاحب خانه امروز مرا برای سفره ی ام البنین علیهاالسلام دعوت كرده است. گفتم ام البنین كیست؟ برایم شرح داد. گفت: من هم بچه ی فلجم را بردم سر سفره روضه و متوسل به حضرت ابوالفضل علیه السلام شدم، حالا امشب هم ما دو نفری بچه ها را بغل كرده به آن حضرت توسل بجوییم و همین كار را كردیم. شب در ایوان خوابیده بودیم، نصف شب دیدم بچه بلند شده و می دود! گفتم: چه خبر است! دستش را گرفتم. گفت: این آقا، اسب سوار، كیست؟ این بود معجزه ی حضرت ابوالفضل علیه السلام.



[ صفحه 539]